گاهی با تو می گویم و می خندم،
گاهی از دستت عصبانی می شوم و بعد از عذر خواهی می کنم .
ببین که چقدر احتمالات این احساس زیاد است
اما نمی توانم عاقلانه رفتار کنم چون تو را دوست دارم.
دوست داشتنی که سرانجامش را نمی دانم.
اما حتم دارم که مرا خواهد سوزاند
و مرا در گرداب غمش غرق خواهد کرد.
دلنوشته های شخصی...برچسب : گفتگوی خیالی بهار و زمستان,گفتگوی خیالی بین دو حیوان,گفتگوی خیالی,گفتگوی خیالی بین دو موجود,گفتگوی خیالی با خدا,گفتگوی خیالی گل و بلبل,گفتگوی خیالی با حافظ,گفتگوی خیالی بین,گفتگوی خیالی با,گفتگوی خیالی برف وآفتاب, نویسنده : yureksozia بازدید : 217